تو نیومده خیلی عزیزی.
دختر کوچولوی نازنازی من دیدی مامانا اشتباه نمی کنند.دیدی دختر بودی!وای که نمیدونی مامان چقدر عاشقته.چقدر برای تک تک روزای زندگیت آرزو داره. اصلا دوست داشتن تو از عروسک بازی های دوران بچگی شروع شده.وای که نمی دونی اینجا چقدر همه دلشون یه دختر کوچولو می خواد.من و بابایی که غیر قابل وصف آرزو می کردیم تو دختر باشی. بابایی اصلا حاضر نبود به پسر بودن نینیش فکر کنه. یادمه یه روز میگفت میترسم اگه بچه مون پسر باشه نتونم زیاد دوستش داشته باشم.اونقدر براش مهم بود که من گاهی استرس می گرفتم نکنه تو پسر باشی و تو ذوق بابا بخوره.وقتی دیشب من گفتم شاید فردا بفهمیم بچمون پسره.اشکالی نداره پسر هم یه شیرینی هایی داره؟ بابایی گفت خدا نکنه، زبونت را ...
نویسنده :
مامان
11:34